سلام عزیزم
امروز جمعه 22 بهمن هستش اومدم برات بنویسم. راستش دیشب ساعت 4 صبح خوابیدم واسه همین صبح ساعت 11:30 بیدار شدم اونم دوستم زنگ زد بهم بیدارم کرد که براش انتخاب واحد کنم.راستی خودم هم 18 بهمن انتخاب واحد کردم 20 واحد برداشتم دیگه نگی تنبل هستی . تو چه خبر عزیزم ؟ چه کارا میکنی ؟ فرشته راستش جمعه که میشه بد جوری دلم میگیره مخصوصا هر چی به بعد از ظهر نزدیکتر میشه، وقتی یاد اون بعد از ظهر جمعه ای که شروع جدایی من و تو بود میافتم انگار همه دنیا رو سرم آوار میشه. خودت که میدونی سه شنبه ها برای من روز خوبی نبوده هیچوقت ،بیشتر خاطرات بدم تو این روز بوده ولی از جمعه به خاطر اینکه تو رو ازم گرفت بیشتر بدم میاد.خیلی وقته ازت بی خبرم نمیدونم چطور میتونی چلوی خودت رو بگیری و احساست رو بکشی ولی هر کاری کنی میدونم که حالت بهتر از من نیست.یادش بخیر چقدر با هم خاطرات داشتیم چقدر با هم خندیدیم و ناراحت شدبم ، الان که بهشون فکر میکنم دلم برای همه خاطراتمون پرپر میزنه ، یاد اون شبایی بخیر که بعضیاشون به صبح میکشید یاد همه اون روزایی که با زنگ موبایل بیدارم میکردی که پاشو کلاست دیر نشه یادشون بخیر. خیلی دلم برات تنگ شده فرشته.قربون چشمات برم که میدونم بغض کردی و الانم میشینی گریه میکنی ولی مهربونم اگه بخوایی گریه کنی از دستت ناراحت میشم وقتی که با هم هستیم ، حتی وقتیم که تنهایی نباید به خاطر من اشکی بریزی.فقط فراموشم نکن اینو میگم که گفته باشم وگرنه خودتم میدونی و منم میدونم که فراموش کردنمون از محالاته.
تا بعد عزیزم
نظرات شما عزیزان:
aRmita ![](/weblog/file/img/m.jpg)
ساعت1:13---23 بهمن 1389
ajan aiN halfa پاسخ:
اینها اخبار روزانه و اتفاقاتی که میزارم تا فرشته ی عزیزم در جریان قرار بگیره ببخش اگه ناراحتت کردم
|